آبان والینا خانم
السلام و علیک یا ساقی کوثر آبان ماه هم گذشت وفقط غباری از خاطراتش ماند تاسوعای حسینی مثل سالهای قبل با حاجی ماما و مهسا خاله رفتیم امامزاده شیخ حیدر واونجا شمع روشن کردم دختر گلم امسال خودش شمع روشن کرد چون دیگه بزرگ شدی عزیزم. عاشورارو هم رفتیم جبدرق روستای آقاجون.اونجا رفتیم مراسم شبیه خوانی.این سومین عاشورایی بود که میدیدی خیلی ذوق کرده بودی همش میپرسیدی اینا چرا همش با هم دعوا میکنن ما هم هر چقدرتوضیح میدادیم چون متوجه نمیشدی همش دوباره میپرسیدی وما رو کلافه میکردی بعد عاشورا هم هفته ها تو خونه با اجرای الینا خانم شبیه خوانی داشتیم الینا جون این ماه ازت گله دارم بعضی موقع ها اونقدر شلوغ میکنی و به حرفم گوش نمیدی که نمیدونم چی...
نویسنده :
مامان الینا
17:13